۱۵
اسفند ۹۴
کافی ست
سنگینی یک یاد
بر دوش قلم بیافتد تا
روی پیشانی سپید کاغذ،
با واژه ها
زخمی از جنس خون دل بخراشد !
پنجره ی خیس 2
اشعار و دلنوشته هایی به قلم "شفیقه طهماسبی"
تمامی نوشته های این وبلاگ از آثار بنده بوده و در سایت ادبی شعرنو نیز به ثبت رسیده است.کپی و استفاده از آثار با ذکر نام سراینده بلامانع است.
( شفیقه طهماسبی)
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۰۷:۵۰
.
.
عشق در دمشق
من از عشق تو تا دمشق کشیده شدم
و تو از ترس به برلین گریختی
من مدافع شده بودم
تو معشوقه ی یک مهاجر افغان در صف نان
و حالا هر دو می جنگیم
من برای بکارت دمشق از جنگ جویان ریاض
تو از حقارت روزهای بی سرانجامت در سرزمینی بیگانه
و سرانجام مرا داعش خواهد کشت
و تو نیز
بی هیچ مدافعی
فتح می شوی در هجوم آواره ی افغان ،
هر چند وصیت کرده ام
که بعد از مرگ
جنگ در ریاض باشد
و مزار من در صف نان مهاجران گرسنه ی برلین
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۱۲
پروانه شیخ
پروانه شیخ
زیبا بود
تصویر با متن کاملا همخوانی دارد.
ممنون از شما.
تصویر با متن کاملا همخوانی دارد.
ممنون از شما.
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۴:۲۳
سربازکوچولو ...
سربازکوچولو ...
زیبا بود با تصویر زیبا
۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۰۲
خواندنی ها
خواندنی ها
چقد متن زیبایی بود
فوق العاده است
بهتتون تبریک میگم
خوشحال میشم به ما هم سری بزنید و نظری بدید
۱۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۴
رفیق خاموش
رفیق خاموش
سلام:آفرین بر شما خیلی خیلی عالی
موفق باشی دوست عزیز