هاله ی بهار

همواره تویی!
آنکه پیش از همه می شنود
آوای طلوع را

و می داند
طلسم آشفتگی دشت
با چشمک هیچ ستاره ای
باطل نخواهد شد!

بگذار تا می توانند
زمین را با دیوارها پر کنند...

نبض باران
تا زمانیکه آغوش زمین باز است
خواهد تپید

و شقایق ها
زیر چتر وحشت ابر
برای جمجمه های زیر آب
نماز رهایی خواهند خواند !


پی نوشت:

بهار
فرش گلگون خداست
بر جای پای سیاه سایه بلندان!   



ضمن سلام و عرض ادب حضور همه ی همراهان گرانقدرم، حلول سال 1395 را حضور یکایک شما سروران گران ارج تبریک عرض کرده، آرزوی سعادتمندی و دلشادی تان را دارم.

با احترام

شفیقه طهماسبی

بودن و نبودن، مسئله ای نیست...؟...

مدار بسته ی دست های مهرت

دور قلبم

نوسان کدامین رعشه است

که بعد از سالها بسامد خاطرات گرم و سرد ،

برقِ نگاهت می لرزاند آونگ دم و بازدم را

در تناوب شورشِ بود و نبودت...

(شفیقه طهماسبی)

یکی از آثار پیشینم به تاریخ شهریور 92 ثبت شده در سایت ادبی شعرنو

لبخند بزن عزیزم...

بین ما
یک باران فاصله است
وقتی عشق
از لبخندم تا نگاهت
پلی از رنگین کمان می زند.

بخند عزیزم...
من و تو بلدیم که چگونه
کابوس تگرگ های سنگی را فراموش،
و راهِ شیری ترین جاده را
از بیراهه های میان ستاره های خاموش
پیدا...
و با ندیدنِ قلب های آلوده
جاده ی بی غبار ابرها را مسافر شویم.

آبیِ آسمان
در انتظار قدم های زلال و بهاری ماست
یا علی...




(شفیقه طهماسبی)

کانال اشعارم در تلگرام:   https://telegram.me/shafighehtahmasebi

فقط بخاطر تو...

 

باز هم پاییزانه خواهم سرود
اما قبل از آن باید
کوچ پرستو را فراموش کنم
و ایمان بیاورم به صدای برگها
وقتی زیر قدمهای دلت
سرود عشق میخوانند.

دوباره عاشقت خواهم شد
وقتی با هر قطره ی باران
بوسه ای می شوم
بر گونه ی لبخندت
و تو شبنم فروشِ
"دوستت دارم" هایی
که تنها در گلبرگِ
شکفته در نگاه من می روید.

کمی صبر کن!
تا آسمان از کوچ، رنگ باز کند
دوباره پاییزانه خواهم سرود
فقط بخاطر تو...



(شفیقه طهماسبی)

پدرانه _2

درد من نبودن توست

دردی که مختصات لبخندم را

به ازای هر جای خالیت

تغییر می دهد...

(شفیقه طهماسبی)