زخمی ام... !
مانند دود بجا مانده از هواپیما
بر گونه ی آسمان !
(شفیقه طهماسبی)
کافی ست
سنگینی یک یاد
بر دوش قلم بیافتد تا
روی پیشانی سپید کاغذ،
با واژه ها
زخمی از جنس خون دل بخراشد !
سپاس از محبت دوست گرانقدر آقای مجید وادی
عاشقانه هایم
توصیفی ست از بوی بهشت!
هربار که
از تو می نویسم
دفترم
بوی سیب می گیرد...
نقاش شده ام
طرح بودنت را بر غبار دلتنگیِ
نشسته بر دامن زندگی
می کشم...
- پدرانه -